زیادی
"زیادی" دوستـــت داشتم
می دانـــی اشتباه از کجاست ؟
از تو نیــست !
اشتباه از "مــن" است ...
هر جا رنجیـــدم به رویت نیاوردم
"لبخنـــد" زدم
فکر کردی درد نداد
"محکــــم تر" زدی.
![](http://naghmehsara.ir/wp-content/uploads/2012/11/55.jpg)
مے دونے بعضے روزآ دیگـﮧ
نـﮧ خآطــــره
نـﮧ بـــــغض
نـﮧ اَشکـــــــــــــ
هیچ کدوم دردے اَزت دوآ نمے کنـﮧ...
مے شینے و زل مے زنے یـﮧ گوشـﮧ
زآنو هاتو بغـــــــــل مے کنے
و بآ خودت میگے
دیگــــــــــــــﮧ زورمـــــــــــــ نمے رســــــــــــﮧ.....!!
خـــــودمـــــان را پـــــیـــــدا کـــــنیـــــم . . .
نیمه ی گـُـــــــــمــــشـــــده مان پیشکش
عادت ندارم درد ودلم را به همه کس بگویم.پس خاکش میکنم زیر چهره خندانم تا همه فکر کنن نه دردی دارم نه قلبی...
خــــــدای من
نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی
میان این دو گمم
هم خود را و هم تو را آزار میدهم
هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی
و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی
آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی “هیچ” یعنی “پوچ”
خدایــا هیچ وقت رهـــایم نکن . . .
![](http://bia2mob.net/uploads/posts/1326372800_27523_nllbxzjo.jpg)
میخام به یکی خودش
میدونه کیه بگم با همه
نامهربونیهات بازم میگم
دوست دارم
از عشق:
یك بار دختری حین صحبت با پسری كه عاشقش بود، ازش پرسید
چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟
دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"*دوست دارم
تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان كنی... پس چطور دوستم داری؟
چطور میتونی بگی عاشقمی؟
من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت كنم
ثابت كنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی
باشه.. باشه!!! میگم... چون تو خوشگلی،
صدات گرم و خواستنیه،
همیشه بهم اهمیت میدی،
دوست داشتنی هستی،
با ملاحظه هستی،
بخاطر لبخندت،
دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد
متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناكی كرد و به حالت كما رفت
پسر نامه ای رو كنارش گذاشت با این مضمون
عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا كه نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟
نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم
گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت كردن هات دوست دارم اما حالا كه نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم
گفتم واسه لبخندات، برای حركاتت عاشقتم
اما حالا نه میتونی بخندی نه حركت كنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم
اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره
عشق دلیل میخواد؟
نه!معلومه كه نه!!
پس من هنوز هم عاشقتم
نظره تو چیه؟
می روی و من تحمل می کنم نبودنت را
می مانم و تو فراموش می کنی بودنـم را
::
::
تنها یک برگ مانده بود …
درخت گفت: منتظرت میمانم!
برگ گفت: تا بهار خداحافظ!
بهار شد ولی درخت میان آن همه برگ دوستش را فراموش کرده بود …
::
::
ما بخار شیشه ایم؛ نازمون کنی اشکمون در میاد چه برسه فراموشمون کنی!
::
::
اگر پوسیده گردد استخوانم، نگردد مهرت از جانم فراموش …
::
::
خاطرات ناقوس هایی هستند که در ایام فراموشی به صدا در می آیند …
درد عجیبی در قلبم می پیچد
چنگالهای غم سینه ام را می فشارد
دوباره آسمان چشمهایم بارانی اند
کافی است، نفس هایم از کشیدن خسته اند
توشب بی ستاره ام دلم به چشمات راضیه/ تواین سکوت بی دلیل وقت ترانه بازیه/ منی که چشمای توروبه همه دنیانمیدم/ برای نازاون نگات ازهمه دنیابریدم/ حقیقت قصه ماترانه هام برای تو/ گل های سرخ پرپرلای کتاب برای تو/ حالاچی شد عشق میون من وتو/ یه خاطرشدواسه من تواین شب های سوت وکور
می گویند ابرها زمانی می بارند که دلتنگ شده اند،گویی این ابرها تمام دلتنگی های زمستانی را که نتواستند یا نخواستند ببارند رایک جا فرو می ریزد. پس ببارید....... ببارید...آری ببار
نمی دانم من تا به کی می توانم دلتنگی هایم را تحمل کنم ؟شاید روزی ابر چشمان من هم ببارد
آن گاه می بینی که چگونه اشک ها سیلاب میشود
آخرین باری که چون ابر گریستم اشک هایم سیلابی شد دلم رابا خودش برد .
حال درمقابل چشمانم سدیست از غصه هایم .دعاکنید که هیچ گاه نشکند سد چون دیگر دلی ندارم .
ولی اگر اشکم جاری شد تورانیز خبر خواهم کرد.می توانی ازباریدن باران اشک هایم لذت ببری.
راستی مهربانم؟
آیا تو رسم شنا کردن را می دانی؟
مبادا غرق درمیان اشک های سیلاب وارم گردی، چراکه دریای طوفانی این دل راساحلی نمی بینم.
به چه می اندیشی ؟
آیا می اندیشی که چه کسی درون قایق انتظارت را می کشد ؟آنگاه که به قایق رسیدی خواهی دید آن که پارو میزند و زار زار گریه می کند دل من است. دل بینوای من است در میان نواهای گمشده زمان .
و در آن لحظه در اعماق دریا این وصال زیبای تو را با دل به نظاره نشسته ام با لبخندی بر لب .
آری من رفته ام ،گم شده ام ،مرده ام.
برو ای مهربانم ،
برو .....
دور
دور
با تو حرف میزنم
کجا بردی دل بی صاحب مرا
تمبر و پاکت هم هست
و یک عالمه حرف
کاش کسی جایی منتظرم بود...
وقتی رسیدم و تورا با دیگری دیدم....
تازه فهمیدم که بعضی وقتها
"هرگز نرسیدن" بهتر از "دیر رسیدن" است!!!
![](http://mahdi1368.persiangig.com/aks-weblog/Night__s_Sorrow_by_abuseofreason.jpg)
بهار و اینهمه دلتنگی؟؟؟
نه!!!
شاید فرشته ای به اشتباه فصل ها را ورق زده است....
حـالا کـه میـخـواهـی بـروی
لطفــا قـدمـهـایـت را تنـدتـر بـردار …
دلـم را فـرستــاده ام
دنبـالِ نخــود سیـــاه....
![تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد](http://pichak.net/blogcod/zibasazi/06/image/pichak.net-24.gif)
هیچ وقت هیچ کس ندانست،
شاید شیطان عاشق حوا بود که به آدم سجده نکرد....!!!!
![](http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_63898516043086415406.jpg)
متــــــــاسفم
نه براـے تو که دروغ برایــــت خـــود زندگیست
نه براـے خودم که دروغ تنهـــا خط قرمز زندگیـــستــــ بـــرایم
متاسفم که چرا مزه ے عشـــــــق را
از دستـــــــــ تــــــو چشیــــدم
تا همیشه در شکـــــــــــ دروغ بودنش بمـــانم.......
میان ماندن و نماندن
فاصله تنها یک حرف ساده بود
از قول من
به باران بی امان بگو :
دل اگر دل باشد ،